سیهروزی از بخکسی ندیده یل بتر


که خود تعب کشد و غیری انتفاع کند

از آنکه تا هنوزش بود به تن رمقی


ز ناز و نوش جهان طبعش امتناع کند

ولی جنازه اش از در برون نرفته هنوز


در آن زمان که جهان را به جان وداع کند

به مال و دولت او سفله ای گمارد چرخ


که نان او خورد و با زنش جماع کند